sherlockholmes0588



جان واتسون و شرلوک توسط مایک استنفورد که دوست مشترک شرلوک و جان است با هم اشنا میشوند . جان که تازه از جنگ برگشته است دچار افسردگی و گوشه گیر شده است.

او به توصیه ی روانشناس خود وبلاگی طراحی کرده است تا وقایع روزمره خود را بنویسد. اما جان به دلیل اسیب های روحی قادر به انجام این کار نیست.

او در راه خانه است که با دوست دوران دانشگاهش ( مایک استنفورد) برخورد میکند.

او به مایک میگوید که به دنبال هم خانه ای است چون نمیتواند به عوان یک ارتشی که به خانه فرستاده شده از پس هزینه ها بر بیاید .

مایک به واتسون میگوید که او دومین نفری است که امروز این جمله را میگوید . و این نقطه ی اغازین ماجرا های جان و شرلوک است.{پارت 1}


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

داستان اینجا همه چی هست ساریگل نیوز عطر سیب تفریحات سالم 3 اخبار شرکت گامادسک کلاس های انلاین لوح محفوظ philosophy-book بازتابِ نفسِ صبحدمان